چگونه حرفه ای شویم ؟ این سوالی است گاهی از خودمان میپرسم و دنبال پیدا کردن پاسخ آن می رویم، ما در این مقاله در رابینز میخواهیم روش های کاربردی برای حرفه ای شدن را با شما به اشتراک بگذاریم.
ما امروزه در عصر اطلاعات هستیم و یکی از مشکلات و معضلات عصر اطلاعات زیاد بودن دانش هست یعنی این که شما در این عصر به اندازه ای دانش های پراکنده و متفاوت دارید که علناً دیگر تخصص جای خاصی ندارد یعنی هر فردی در هر زمینه ای در مدت یکی دو سال میتواند یک تخصص بدست بیاورد و در آن زمینه متخصص شود و اگر میخواهد به صورت حرفه ای عمل کند پس کارهای دیگری باید انجام بدهد چون ما خیلی زیاد داریم افراد متخصصی که اصلاٌ نمیتوانند حرفه ای رفتار کنند و به ثروت زیادی هم نرسیدند و اگر ما میخواهیم حرفه ای بشویم باید کارهای متفاوتی انجام دهیم.
در نتیجه این حرفه ای بودن باعث میشود به درآمد بیشتر حتی برند سازی شخصی بهتری هم برسیم .
مهارت هایی که ما باید در این زمینه یاد بگیریم تا حرفه ای شویم:
شما وقتی میخواهید حرفه ای بشید مطمئناً نیاز دارید به معرفی کردن خودتون و معرفی کردن کارتون و حتی معرفی کردن اطرافیانتون، پس شما باید بلد باشید چطوری با زبان تان ارتباط برقرار کنید با افراد و بتونید با آن ها صحبت کنید سخنرانی وبیان شما یکی از مهم ترین اِلِمان ها در نشان دادن این است که شما حرفه ای هستید یا نه؟ به هر صورت اگر شما در زمینه کاری خودتون یه ذره بالاتر رفتید و قوی تر شدید شما را به جایی دعوت میکنن برای صحبت کردن، و حتی قراره شما در یک جلسه صحبت کنید پس شما باید این مهارت را به شدت یاد بگیرید.
یکی از مهم ترین قسمت های حرفه ای بودن شما نحوه پوشش شماست چون افراد وقتی شما را میبینند در چند ثانیه اول شاید شما را بر اساس نحوه پوشش شما قضاوت کنند وشما طبق هر جایگاهی که هستید اگر مهندس، مدیر و یا اگر دکتر هستید باید طبق آن جایگاه پوشش مناسب آن را داشته باشید شاید اینجا برخی از افراد بگن، افرادی هستند که پوشش خاص جایگاه مدیر را ندارند ولی مدیر هستند و موفق، مورد اول اینکه شاید برخی از اون افراد استثنا هستند، و مورد بعد که در این قضیه صدق میکنه این است که بعضی از این افراد به اندازه ای شناخته شده هستند در مسیر کارشون و اینقد موفق شدن که دیگه مردم به تیپ اون ها توجه نمیکنند و اسمشون و برند شخصی شونه که جلوتر از خودشون حرکت میکنه.
و نحوه پوشش شما یک قسمتی از زبان بدن شماست که باید حتماً مد نظر داشته باشید.
حتماً در زمینه کاری تون تحقیق و مطالعه داشته باشید شما باید بدونید اتفاق های به روزی که در زمینه کاری شما رخ میده چیه. همچنین آپدیت باشید در اون زمینه وقتی شما مطالعه میکنید اگر جایی رفتید برای سخنرانی راحت تر میتونید سخنرانی کنید وحتی راحت میتونید متقاعد سازی را انجام بدید.
یعنی وقتی می خواهید جایی بروید سر موقع بروید وقتی جلسه دارید سر موقع حاضر شوید به موقع سر کار بروید .کلاً وقت شناس بودن شما را منظم، بابرنامه و حرفه ای نشون میده تا افرادی که نیم ساعت یا یه ساعت از جلسه میگذره بعد حاضر میشوند هم اعصاب طرف مقابل را به هم میزنن هم خودشون را غیر حرفه ای نشون میدن.
یکی از مهم ترین قسمت ها که شما را حرفه ای نشون میده یک دفتر یاداشت داشته باشید و کار هاتون داخلش یاداشت کنید میتونید از سر رسید ها هم استفاده کنید سر رسید ها مدل های متفاوتی داره کوچک بزرگ از هر کدوم که میخواهید میتونید استفاده کنید یا میتونید در موبایل همراه تون یاداشت کنید بعضی موبایل ها مثل نوت دفترچه یاداشت دارند یا برای موبایل هایی که دفترچه یاداشت ندارند میتونید دانلود کنید. چون دفترچه یاداشت باعث میشه برنامه هاتون یادتون بیاد که قراره کدوم کارها را انجام دهید چون مغز ما که کامپیوتر که نیست که همه چیز را حفظ بکنه فراموش میکنیم وقتی ما دفترچه یاداشت داریم بهش نگاه میکنیم و یادمون میاد که چه کارهایی باید انجام دهیم.
رابینز بعد از اتمام تحصیلات مدرسه شروع به یاد گرفتن کار و مهارت کرد تا بتواند برای خودش تخصصی دست و پا کرده و از آن استفاده کند.
رابینز در دوران نوجوانی اضافه وزن داشته و همچنین در خانه محقری زندگی میکرد که برای شستن ظرف مجبور بود به وان حمام برود و در آنجا ظرف ها را تمیز کند.
یکی از نقاط عطف زندگی او آشنایی با روانشناس و سخنران انگیزشی معروف جیم ران بود.
رابینز می گوید چندماه بعد از سمینار جیم ران بود که مادرش او را با تهدید چاقو از خانه بیرون کرد.
او بعد از آشنایی با جیم ران و گوش دادن به سخنرانی های او مصمم می شود که تغییر کند و با خواندن کتاب ها و مطالب روانشناسی به زندگی خود نظم میدهد.
منبع: زندگی نامه آنتونی رابینز
در این مقاله از رابینز قصد داریم در مورد پنج نکته مهم برای تبدیلشدن به یک میکرو اینفلوئنسر صحبت کنیم تا راه درآمدزایی خود را از طریق اینستاگرام افزایش دهیم.
برای اینکه برای شرکت اوبر رانندگی کنید، به یک ماشین نیاز دارید. برای اینکه در فهرست airbnb قرار بگیرید باید اتاق اضافی داشته باشید. برای اینکه به یک اینفلوئنسر (تأثیرگذار)” تبدیل شود، تنها چیزهایی که نیاز دارید شخصیت و حساب رسانه اجتماعیتان است.
میکرو اینفلوئنسر کاربران اجتماعی که دنبال کنندگانشان بهصورت ۱۰٫۰۰۰ تا ۵۰٫۰۰۰ هزار نفر هستند، میتوانند چند صد دلار با انتشار هر پست به دست آورند. اگرچه این امر در مورد هر پست رسانه اجتماعی صدق میکند، اصولاً این افراد بیشترین درآمد از اینستاگرام کسب میکنند. یک آژانس بینالمللی بازاریابی اینفلوئنسر به نام مدیل کیکس” بر این باور است که امسال نزدیک ۷۰ درصد از بازاریان قصد دارند بیشترین هزینه را به محتوای آن اختصاص دهند.
خوشبختانه لازم نیست که حتماً کارداشیان باشید تا در رسانههای اجتماعی جلبتوجه کنید بسیار از دوستان و آشنایان من در کمتر از یک سال و تنها با گذراندن دو ساعت در روز، دنبال کنندگان صفحه اینستاگرام خود را از صفر به پنجتا شش رقم افزایش دادهاند.
کنجکاو شدید؟ در اینجا پنج نکته برای ساخت یا افزایش تعداد دنبال کنندگان بیان میکنیم.
از حوزههای تخصصی خود کمال استفاده را ببرید. به خودتان سخت نگیرید. اگر دوست ندارید به ساحل بروید، تظاهر نکنید که از گشت و گزار در ساحل لذت میبرید در عوض در مورد اینکه بروی چهکاری میتوانید سرمایه گزاری کنید بی اندیشید. اگر درزمینهٔ ای دیگری جز آنچه به آن علاقهمندید تمایل پیدا کردید چه؟ نگران نباشید. محققان استانفرد بر این باورند که این جمله علایقت را دنبال کن” یک نصیحت کمارزش شغلی است زیرا مانع این میشود تا افراد با رشتهها و موضوعات ناآشنا هم آشنا شوند. علایق جدید پرورش مییابند، کشف نمیشوند.
بهعلاوه، جستجو حوزههای علاقهمندی کوچک و دارای اشتراک همان چیزی است که شمارا بهعنوان یک اینفلوئنسر بینظیر میکند. ترکیب خاص مهارتها و تجربه شما همان چیزی است که کاربران و شرکای تجاری بالقوه را به سمت شما جلب میکند. بازاریان برای حمایت واقعی ارزش قائل هستند و دنبال کنندگان میتوانند به شما بگویند آیا معتبر و صحیح عمل میکنید یا خیر؟
این مسئله که به نسبت دنبال کنندگان به دنبال شوندگان آن توجه کنید. بسیار اغواکننده است، اما این روش خوبی برای سنجش ارزشتان بهعنوان یک اینفلوئنسر نیست. در حقیقت، ارزشتان بهعنوان یک میکرو اینفلوئنسر منوط به این واقعیتی است که شما میلیونها دنبال کننده ندارید. بازخوردی که از دنبال کنندگانتان میگیرید به تصویر قابلاعتماد و (مربوط) شما بستگی دارد.
بهجای اینکه سعی کنید دنبال کنندگان را بیشتر کنید بروی کیفیت آن روابط تمرکز کنید.
هنگامی یک دنبال کننده بروی پستی شمارا تگ میکند (برچسب میزند) برایش یادداشت بگزارید. تصاویر و ویدیوهایی منتشر کنید که نشان میدهد که شما با افراد واقعی در شرایط عادی در ارتباط هستید. با اشاره به این امر که نسبت لایک و کامنت های دنبال کنندگان هنگامی یک حساب کاربری تقریباً ۱۰۰۰ دنبال کننده داشته باشید بالا میرود، استراتژی خود نسبت به نامهای تجاری را تشریح کنید.
اینکه شبکه اجتماعی از فیسبوک گرفته تا اینستاگرام، ویژگی بارگیری ویدیو را اضافه کردهاند. دلیل دارد: سازندههای ویدیو متحرک wyzowi میگوید بین سالهای اخیر بازخوانی ویدیو رسانههای اجتماعی بین دو تا سه برابر افزایشیافته است و احتمال اینکه ویدیوهای نشر شده در توییتر بیشتر از توئیت های تصویری دوباره توئیت شوند شش برابر بیشتر است.
برخی از فعالیتهای خودتان را در قالب ویدیو بهتر نشان دهید. بهعنوانمثال: اگر یک اسکی کننده روی آب هستید برای تهیه یک ویدیوی هیجانانگیز مشکلی نخواهید داشت اگر دوست دارید شطرنجبازی کنید یا رمان بخوانید؟ خلاق باشید همانند یکمهره شطرنج لباس بپوشید و برقصید به فضای کتاب موردعلاقهتان سفر کنید. هنگامیکه سوار یک تک چرخه هستید، کتاب بخوانید.
این بدان معنا نیست که هدایای زیادی به دیگران بدهید تا جایی که بهعنوان یک میکرو اینفلوئسر نتوانید درآمد داشته باشید، اما به دنبال فرصتی برای اهدا کردن و بخشیدن باشید، سادهترین چیزی که می تونید به دیگران دهید اطلاعات است اگر کوهنورد هستید فهرستی از سفرهای دو، سه و پنجروزه منتشر کنید. عقاید شخصی یک تاکتیک رایگان دیگر است. هنگامیکه دنبال کنندهای شمارا روی یک پست تگ میکند(برچسب میزند) بهصورت عمومی از وی تشکر کرده یا در صفحه خود با او شوخی کنید.
چه زمانی هدیه کاملاً مناسب است؟ آن دسته امور وقتگیر و پرهزینه را برای موارد مهم نگهدارید. بهطور مثال، اگر یک اینفلوئنسر دیگر اهل کمپینگ (سفر) با شما صحبت میکند ممکن است بخواهد یک دستنوشته بروی پارچه چادر برایش ارسال کنید. سعی کنید هدیهای در نظر بگیرید که به نفع دو طرف باشد.
انسان برای قصهگویی ساختهشده است. به همین خاطر کافی نیست که تنها یک تصویر از محصول منتشر کنید و امیدوار باشید که دنبال کنندگان جاهای خالی را پر کنند. خیلی هم دقیق نباشید اینکه بگویید: « من این محصول را دوست دارم و شما هم باید این محصول را دوست داشته باشید» بیروح است و بهشدت تبلیغاتی به نظر میرسد. دنبال کنندگان شمارا جدی نمیگیرند و شرکای بالقوه آن برند، محتوای شمارا برای سرمایهشان ارزشمند تلقی نمیکنند.
بهترین داستانها در چه چیزی مشترک هستند؟ مطالعات نشان میدهد در ساختار ساده هستند. علت و معلول واضحی را نشان میدهند و تجربیات حسی مرتبط را توصیف میکنند.
بهعنوانمثال: اگر ویدیویی مخصوص روز شکرگزاری را از برادر کوچک تان منتشر کنید در حال پرتاب پوره سیبزمینی بر روی سقف است باید با این عنوان شروع کنید که چقدر آن پورهها چسبناک بودند یا چقدر پرتاب کردنشان برای وی سخت بود.
انتظار نداشته باشید اینفلوئنسر بودن جایگزین شغل تماموقتتان شود اما درعینحال توانایی بالقوه خود را دستکم نگیرید. زمانی که چند صد دنبال کننده جذب کردید، سعی کنید پیشنهادات محصول را به اشتراک بگزارید اگر این کار موفقیتآمیز بود، به تیم بازاریابی هر برند ایمیل بزنید و بگوئید که چه قدر به محصول شان علاقهمند هستید زمانی که آن بازاریان حساب شمارا برسی میکنند، دنبال کنندگان وفادار و پیشنهادها معتبر را خواهند دید.
مرحله بعدی چیست؟ اگر بازاریان یک نام تجاری برای تشخیص اینفلوئنسر مزیتی قائل نمیشوند، محتاط باشید. از آنها بپرسید که آیا درازای کمک شما برای ترویج محصول شان قدردانی میکنند یا خیر.
اگر کار شمارا برایتان جبران میکنند، مبلغ ۱۰۰ دلار برای انتشار هر پست از آنها طلب کنید. اگر هم نه به راه خود ادامه دهید هنوز شرکتهای بسیاری هستند که سعی میکنند در رسانههای اجتماعی توجه عموم را به خود جلب کنند.
کلام آخر: شما به شهرت با یک عنوان وسوسهانگیز نیاز ندارید تا بهصورت آنلاین کسب درآمد کنید. در حقیقت، مشهور بودن تنها سلاح پنهان موردنیاز برای پیش بورد آن است.
امیدوارم این مقاله برای شما مفید باشد، اگر شما ایده دیگری برای اینکه ما به یک میکرو اینفلوئنسر تبدیل شویم دارید برای ما کامنت کنید.
دانلود فایل صوتی
خوششانسی چیست؟ آیا خوششانس بودن ذاتی است؟ آیا میتوان شانس خود را افزایش داد؟ این سؤالاتی است که شاید به ذهن همه ما برسد، ما در این مقاله از رابینز قصد داریم در مورد شانس و روشهای کاربردی افزایش شانس صحبت کنیم، زیرا خوششانسی باعث میشود ما موفقیتهای بیشتری را کسب کنیم و هر چه انسان خوششانستر باشد رسیدن به اهدافش آسانتر خواهد شد.
از لحظهای که به دنیا میآیید، بسته به والدین، موقعیت اجتماعی خانوادگی، مالی، وطن و سلامتیتان از یکمیزان شانس برخوردار هستید.
اقبال خوب یا بد شما توسط سمت و سویی که از همان ابتدا انتخاب میکنید، تعیین میشود.
حالا شما یک فرد بالغ هستید و ممکن است در این فکر باشید که چطور میتوانید بیشترین شانس را از آنِ خود کنید یا اینکه فکر میکنید که چرا بدشانسی میآورید. اگر اختصاص دادن قدرت ذهنی به مفهوم شانس به نظرتان کودکانه و ساده انگارانه میآید، باید بگویم که شما تنها نیستید! . اگرچه درک نقش شانس در زندگیتان و همچنین اینکه چطور میتوانید ازآنچه دارید بهره ببرید، موضوع بسیار مهمی است که موفقیتتان را افزایش دهید.
محققان نیز در مورد شانس در زندگی ابهاماتی داشتند بهعنوانمثال، یک بیوشیمی دان به نام اوید یعقوب، ۷/۱ میلیون دلار دریافت کرد تا بر روی مفهوم خوشبختی مطالعه کند زیرا این موضوع مربوط به اکتشافات علمی است. یعقوب بر این باور بود که باوجوداینکه خوشبختی تاحدی میتواند برنامهریزیشده باشد، اما عنصر شانس هم ممکن است در آن نقش داشته باشد.
اگر از جنبه شغلی به آن نگاه کنیم، بدین معنی است که ممکن است تمامکارها را درست انجام دهید اما نتیجه منفی بگیرید، خصوصاً زمانی که دامنهی نتایج احتمالی قطبی باشد. یک پژوهش دیگر اثبات کرد که شانس نقش به سزایی در کمک به افراد بیاستعداد ایفا میکند تا از مستعدان پیشه بگیرند. در حقیقت، اقتصادان هایی که این موضوع را برسی کردند دریافتند که حتی سوپراستارها هم اگر بهاندازهای خوششانس نباشند به موفقیت شغلی نخواهد رسید.
البته این را هم متذکر شوم که قبل از اینکه بخواهید همهچیز را پای شانس بگذارید، یادتان باشد که تصمیمات روزانهتان کماکان بروی نتایج زندگی تأثیر میگذارد. شانس بسیاری از موقعیتها را خلق یا از بین میبرد اما دنبال کردن یک مسیر باثبات و متمرکز کمکتان میکند تا چالشی که در زندگی پیش رویتان قرار میگیرد را به شانس بدل کنید.
فرض میکنیم به خارج از کشور مهاجرت کردهاید و خیلی زود کارتان را راه انداختهاید و به طرز باورنکردنی موفق هستید. احساس میکردید اینکه یکی از اعضای تیم بنیانگذار شرکت باشید، شانس بزرگی است. اما چند ماه بعد، متوجه شدید که مدیرعامل شرکت در حال اختلاس پول است. شرکت ورشکست شد، شما دستگیر شدید (اگرچه بعد ثابت شد که بیگناهید) و بیکار شدید و دیگر قادر به کار کردن نیستید. این بدشانسی از بدترین نوعش میتواند باشد. هرچند این بهاصطلاح یک ضربهگیر است: در این حال، واکنش شما تنها گزینهی تبدیل شانس به فرصت است. شانس میتواند بهسرعت تغییر کند اما گستاخی و سختکوشی زیاد بهترین مهارت و سلاحتان است که نقش و تأثیر بدشانسی را به حداقل میرساند.
یکبار دیگر مثال فرضیمان را برسی میکنیم. تصور کنید جای افسرده شدن، از آن تجربه ورشکسته شدن استفاده کردید تا به دیگران کمک کنید .خطوط قرمزی که اکنون شما میبینید و زمانی که به آن سازمان تازهکار پیوستید از آنها غافل شدید را ببینید. درنتیجه یک کسبوکار مشاوره تجاری راه میاندازید. این همان نتیجه دلخواهی که از ابتدا بهعنوان یک مؤسس استارت آپ انتظارش را داشتید، نیست اما قطعاً بهجای اینکه اجازه دهید یک چالش کوتاهمدت حرکت شمارا متوقف کند، یک بازی طولانیمدت را تجربه کردید.
برای برخی افراد، بدشانسی زندگیشان را خراب یا حتی به انتها میرساند. اما برای اکثر افراد بدشانسی همانند یکدست انداز جادهای است که میتوان بادید مثبت و پاسخ مناسب آن را مدیریت کرد.
آیا دوست دارید بدانید که چطور از بیشترین شانستان بهره ببرید تا مطلوبترین نتیجه را به دست آورید؟
از این چهار استراتژی استفاده کنید.
سخت کار کردن و هوشمندانه کار کردن بهترین دفاع در برابر تأثیرات بدشانسی است. حتی اگر در مسیری که حرکت میکنید بدشانسی برایتان پیش آمد، میتوانید با انتخابهای کوچک اما صحیح، به خاطر دلایل درست تأثیرات آن را به حداقل برسانید.
در اولین کار فروشم، بخشی به من داده شد که تنها یک حساب جهانی داشت و سال گذشته ادغام بزرگی را تجربه و تقریباً ۳۵۰ درصد از سهمیه را از آن خودکرده بود گروه در مطلوبترین شرایط مالی خود بود اما متأسفانه زمانی که من به آنها ملحق شدم. سهمیه به نشانه تورم افزایش یافت و بدون یک ادغام دیگر، شانس رسیدن به آن ( و کمسیونهای پسازآن ) عملاً صفر بود.
در آن زمان، دو انتخاب داشتیم، یا غرق ناامیدی میشدم و یا هراندازه میتوانستم از اعضای بااستعداد گروه یاد میگرفتم یا درحالیکه در آن شرایط احساس ناامیدی میکردم میتوانستم از تجربیات همکاران فوقالعادهای که داشتم استفاده کنم و با افرادی که سال دیگر میتوانستند به من برای رفتن به بخشی بهتر و جدید کمک کنند، ارتباط برقرار کنم.
صرفنظر از اینکه شانستان چطور است، همیشه از خود بپرسید: چهکاری در حال حاضر میتوانم انجام دهم؟ با اعضای گروهتان کارکنید _ آنهایی که قدیمیتر هستند _ تا این استراتژی را بهتر بتوانید اعمال کنید. هر چه وقت کمتری را صرف احساس بیچارگی و ضعف و ناتوانیِ پس از ضربهی بدشانسی کنید، زندگی بهتری خواهید داشت.
اینکه تفاوت میان بدشانسی و تصمیم بد را بفهمید و درک کنید اهمیت دارد. تشخیص آن ممکن است سخت باشد اما برای شناسایی تفاوت آنها از خودتان بپرسید: آیا کاری بود که میتوانستم انجام دهم تا از قبل نتیجه را حدس بزنم و از این شرایط خلاص میشوم؟ اگر پاسخ مثبت است، احتمالاً انتخابتان بد بوده است.
بهعنوان یک بازیکن سابق پوکر، شانس ورقها به آن روز بستگی داشت. بعضی روزها احساس میکردم نمیتوانم برنده باشم حالا به هر دلیلی روزهای دیگر احساس میکردم قطعاً برندهام.
مهمترین مسئله در هر دو موقعیت این بود که آیا درستترین بازی را با ورقها و بازیکنایی که با آنها بازی میکردم را انجام میدادم یا خیر! شانس در بازی پوکر کوتاهمدت است. اما با تمرکز بر کیفیت تصمیمهایم، همیشه میتوانستم بدشانسی کوتاهمدتم را تحملکنم و برای مدت طولانی در صدر برندههای این بازی باشم.
معمولاً این بدشانسی است که بیشتر توجهمان را به خود جلب میکند اما اینکه بدانیم چطور بروی خوششانسیمان هم سرمایهگذاری کینم مسئله مهمی است. برنده بودن احساس فوقالعادهای را به فردمی دهد اما خصوصاً زمانی که بیشتر نتیجهی شانس باشد تا تصمیمگیری خوب، میتواند مشکلساز شود. وقتی در زندگیتان به یک موفقیت بزرگ دست پیدا میکنید مهم این است که از آن لذت ببرید اما درعینحال حواستان باشد خیلی بر آن تکیه نکنید. ازآنچه خوشاقبالی برایتان به ارمغان آورده نهایت استفاده را ببرید. بدانید که اینیک سپر سودمند در برابر بدشانسی است که دیر یا زود سر راهتان قرار میگیرد.
بهعنوان یک رهبر تجاری در راه اندازی کسبوکار، من و گروهم با چالشهای فراوانی روبهرو میشویم. تغییر بازار، افزایش یا کاهش ناگهانی رقبا و محصولات معیوب اغلب مسائلی هستند که پیش روی ما قرار دارند. اما زمانی که گروهم معاملهی مهمی را برنده میشوند، ما نهتنها موفقیتمان را جشن میگیریم بلکه سعی میکنیم بهترین شویم. موفقیت خالق موفقیت است. بنابراین وقتی معامله بزرگی را برنده میشویم میخواهیم همهی افراد (چه خارجی و چه داخلی) از آن باخبر شوند و تمام سعیمان را میکنیم تا جایی که امکان دارد در معاملات موفق شویم. اگرچه این راهحل درگیری و چالشهای استارت آپ نیست اما این دیدگاه به ما کمک میکند تا ناکامیهایمان را راحت پشت سر بگذاریم.
تجربه ما از زندگی مجموعهای از تأثیرات خارجی به همراه آنچه تحت کنترل ماست هست. زمانی که بدشانسی برایتان پیش میآید، مهم است که حضورش را متوجه شوید اما نباید تمرکزتان را از هر آنچه تحت کنترل دارید از دست بدهید. میبایست ارزیابی کنید که آیا نتیجه حاصلشده عاقبت بدشانسی بوده است یا تصمیمگیری نادرست؟! نباید بر اساس شانس مسیرتان را عوض کنید.
ممکن است هرگز از شانس داشتن دوست خوب، خواهر و برادر یا همکار خوب بهرهمند نشده باشید. بسیار خوب. خوشبختی، روابط و موفقیتهای کاریتان تنها بسته به شانس نیستند و هنگام کنترل شانس، تصمیمات شما از اهمیت بسزایی برخوردار هستند. قطعاً شانش به روشهای غیرمنتظرهای به شما کمک میکند اما شمارا احیا یا نابود نمیکند. با داشتن نگرش درست، میتوانید شانستان را همانند هر ابزار دیگری که در جعبهابزار خوددارید مدیریت کنید تا بهوسیلهی آن رویاهایتان تحقق یابد.
امیدوارم این روش ها برای افزایش شانس شما کاربردی باشد اگر شما فکر می کنید موارد دیگری وجود دارد که باعث افزایش شانس می شود برای ما کامنت کنید.
درباره این سایت